دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق
دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق

حالم از مردمم بهم میخوره...

گه بزنن به این فهم و شعور بی مصرف ایرانیا موندم سرشون رو با گچ پر کردن یا کاه و یونجه؟ یه سری که خدا بزارشون برا سکس و سوپر و معاشقه یه سری دیگه هم همه چیزو برعکس که هیچ سر وته فهمیدن! دسته سومم نفهم به دنیا اومدن که نفهم از دنیا برن... دسته چهارمی ها اعتبار از سوی پروردگار یکتا دارن و اومدن زمین با ریدن به اهل کتاب به همه جاهلین دیگه اطمینان بدن پوچی سرنوشت واقعی بشره و همه ما همچون حیوانات دیگه برای خوردن و خوابیدن و ریدن و کردن خلق شدیم.

نه هیچ کسی برای علم و دانش واقعی ارزش قائله نه هیچ شیر پاک خورده ای علاقه به صحبت کردن داره! 

همه پل های پشت سر هم تخریب میکنیم تا اگر امیدی جهت برگشت و هدایت باشه از بین بره!

ما اون قومی نیستیم که پیامبر ازش سخن میگفت...

آیا باید در تایید یا رد یک موضوع احتیاط کنیم؟

مراقب نظرات خود باشید!دلواپسان در کمین اند!:|

خیلی اوقات نظر دادن کار راحتیه!اصلا نیازی به فکر کردن هم نداره بدیهیه که نباید به دیگران اعتماد کرد یا مثلا دخترا رانندگی شون ضایعس و پسرا همشون لاف میزنن. بسته به اینکه در چه محیطی باشین نظر جمعی به این مسائل یکیه یا مثبت یا منفی.در مواردی نظرات عقیدتی هم هست که مثلا میگه زن ها رو باید محدود کرد و مردها رو باید کشت و سربه نیست کرد و غیره! من که عقلم نمیکشه اگر مثال هایی از این دست داشتین بدین اضافه کنم. باور کنین یا نه واقعیت اینجاست که در همچین جمع هایی با وجود یکسان بودن صداها ،به معنای واقعی همدلی وجود نداره و همین باعث ایجاد مشکلات بزرگی میشه.

در ایران متاسفانه یه سیستم بسیار بسیار بدی وجود داره به نام نظام بودجه!سکته میزنید اگه بفهمید پولهایی که شما حتی رویای داشتنش رو نمیبینید تحت اختیار مسئولینه برای مشکلاتی که هیچ وقت تو زندگی تون بهش تفکر نکردید. این سیستم در سطح جهان هم وجود داره و اعداد بودجه هم نجومی تره.

اگر یخوایم به صورت ریشه ای بررسی کنیم ،افرادی در این دنیا که معمولا کارشون گرفتن ماهی از آب گل آلوده(گرفتن بودجه برای حل مشکلاتی که شما بزرگشون کردید و غیره) چه در این جمع های کوچک و چه در سطح ملت ها و حتی در سطح جهان سعی میکنن اعتباری رو که شما ندانسته از رای گیری غیر رسمی خود تولید کردید بدزدند(به سرقت ببرند) و برای پیش برد منافع خودشون(که میتونه ضربه زدن به شما یا عزیزان تون یا هرچیزی باشه) استفاده کنن.


 از دید اقتصادی این یه فرصت شغلی بزرگه چون در این شیوه کسب درآمد حتی ذره ای همدلی با دیگران احتیاجی نیست!

خیلی راحت به حرفای یه عده از مردم یواشکی بدون اینکه شما رو بشناسن گوش میدین بعد چندتا سوال بحث برانگیز می پرسید نظرات جمعی شون رو که شنیدین اگر منفی بود عنوان طرح یک مسئله بزرگ می کنید(که قبلا تو اون جامعه به چشم نیومده) تاجاهای دیگه مطرحش کنید.


اگرم مثبت بود برای اختلاف انداختن بین دسته های مردم ازش استفاده خواهید کرد. در هر دو صورت شما عامدانه باعث ایجاد حساسیت و بی نظمی شدید که ب�%B

نقش تجربه موفق یا ناموفق یک احساس عمیق در دیدگاه ما نسبت به زندگی

سلام این موضوع یا مسئله وقتی فکرمو به خودش مشغول کرد که تو دانشگاه با یکی از پسرایی که نظم کلاس رو بهم میزد حرفم شد.موقعی که استاد انداختش بیرون تیکه وار به استاد گفتم" استاد سخت نگیر سطح کلاسای اینجا زیادی پایینه!" چند بارم گفتم که کل کلاس بشنون.به گوشش رسونده بودن و انگار چوب تر تو آستینش کرده باشن بعد کلاس اومد تلافی؛)).یکم دعوا لفظی کردیمو ختم شد اما بعدش یه احساس بدی داشتم.خودتونم حتما درک میکنین اگر چیزی نگیم خب زمانی که گذاشتیم برای اومدن و نشستن سرکلاس حروم میشه.چیزیم بگیم بین مون کدورت پیش میاد چون بدیهیه که مسئله این افراد رو استاد باید حل کنه.استاد باید بتونه کلاسش رو جمع کنه.وقتی اون شل میگیره هم خودش کوچیک میشه هم به ما ظلم میشه.

بگذریم ...

این حس بد بهم میگفت میشه بصورت خیلی نامحسوس کاری کرد که این افراد از کلاس ها و دانشگاه و حتی جامعه حذف بشن چون وجودشون واقعا به نفع هیچ کسی نیست.هرجا که باشن نظم رو بهم میزنن و راندمان و امنیت رو کم میکنن.

به عنوان مثال این افراد تو کلاس معمولا ته میشینن و اگر بتونیم صندلی های ته کلاسا رو با ویروس یا باکتری خاصی آلوده کنیم این افراد مریض میشن و کمتر سرکلاسا حاضر خواهند شد.اگر در سطح دانشگاه تمام کلاسا آلوده بشن این افراد کلا از دانشگاه اومدن ساقط خواهند شد.بیرون دانشگاهم ایده اش پای خودتون.

این افکار طبعا نژاد پرستانه براساس یه سری زاویه دید های بچگانه و عجولانه است.خیلی راحت میشه اول ترم فقط با استادایی درس برداشت که کلاس خودشونو بتونن جمع کنن و یا در سطح دانشگاه و جامعه اگر قوانین بهتری وضع بشن همه این مسائل قابل کنترل خواهند بود.

 دلیل اینکه این افکار سطحی به ذهن من خطور کرد این بود که من احساس عمیقی از نفرت و خشم دائمی چند روزه رو تجربه کردم که باعث شد بخش بزرگی از فکرم بابتش اشغال بشه نتونم تصمیم های کم حاشیه تری ( سنگ کوچیک تری) برای حل مسئله ام پیدا کنم. همه ما کم و بیش تو زندگی مون دچار این مسائل میشیم مثلا شکست های عشقی یا از دست دادن عزیز و مهاجرت ناگهانی و غیره.اگر احساس کردید به وضع من دچار شدید راه حلش ساده اس.

از گذشته درس بگیرید و با تصمیم گیری های بهتر در آینده به زندگی تون سر و سامان بدید!برای چزوندن افرادی که بد شما رو میخوان مخصوصا بزنین تو خط صفا سیتی منگوله و با افراد جدید مخصوصا از جنس مخالف وقت تون رو بگذرونید. اگر اینکارو نکنید به افسرده بودن عادت می کنید و همش میگین اگر افسرده نباشم تمرکز ندارم.بدونید که اشتباهه و بیشترین تمرکز و اعتماد بنفس وقتی اتفاق میوفته که شاد باشید و بخندید.برای دور کردن و ترسوندن دشمناتون همیشه در مواجهه با اونا سعی کنید بیشترین عصبانیت و نفرت رو بهشون انتقال بدید اینطوری حتی اگه قدرتمند ترین باشن نمیتونن ضربه های سختی به شما بزنن...

با تشکر از شما بابت وقتی جهت خواندن این پست گذاشتید.