دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق
دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق

پروژه فضایی!(1)

خیلی رک و بی حاشیه بگم بهتون من از بچگی آرزو داشتم یه ماشین همه کاره بسازم و به فضا بفرستم تا اون بالا بتونه ماموریت های مختلف رو برام پوشش بده. این ماشین همه کاره ویژگی های جالبی داره.

مثلا هر قطعه سنسوری که فکرشو بکنید روش نصبه مثلا دوربین، میکروفون، جی پی اس، شتاب سنج، لیزر پرقدرت، بازو های الکترومکانیکی، پیشرانه های مختلف و هر قطعه ای که بتونه یه روزی به کار بیاد روی این ماهواره سوار خواهد بود. فوق العاده قابل برنامه ریزی و به لحاظ نرم افزاری انعطاف پذیر خواهد بود.

 این ماهواره رو سعی می کنم زیر 1 کیلو بسازمش اما احتمالا کیوب ست خواهد شد و با وزن زیر 5 کیلوگرم. از بکس دانشگاه و حمایت های مالی نهاد های مختلف هم کمک می گیرم تا بتونم طراحیش کنم. برای ارسالش به فضا اگه بتونم به واسطه بسیج علمی از امکانات نظامی مثل بالن و راکت های سوخت جامد کمک بگیرم خودمم یه جور پیشرانه یونی هسته ای مستقیم تو فکرمه که ضربه ویژه اش حداقل چند میلیارد ثانیه خواهد بود که برای نگه داشتن و حتی خارج کردن این ماشین همه کاره از مدار زمین کافی خواهد بود.

تو یه حرکت هم میخوام از سلول ترموالکتریک به جای سلول خورشیدی برای تولید برق در ماهواره استفاده کنم چون نسبت تولید توان به وزنش بیشتر از سلول خورشیدیه و یه منبع رادیو ایزوتوپ دارم که در زمان شب می تونه به عنوان منبع حرارتی خود ماهواره و ترموالکتریک مورد استفاده قرار بگیره.

این دستگاه خوبیش اینه که همه کاره است و اگه یه مغز(cpu) قوی براش بزاریم عملا هر کاری ازش بر میاد. مثلا در هر شرایطی بسته به خلاقیت خودمون میتونیم یه راه پیدا کنیم که ماهواره با زمین ارتباط بر قرار کنه و برعکس. به عنوان مثال اگه ماهواره از مدار زمین خارج بشه بهترین راه ارتباط استفاده از لیزر خواهد بود.

خوبی لیزر هم اینه که تو فضای خلا پراکنده نمیشه خیلی راحت 1 سال نوری رو طی کنه. پیشرانه یونی هسته ای مستقیم هم از آزمایش ورق طلای رادرفورد به ذهنم خطور کرد اگه شدنی باشه حداقل چند میلی نیوتن شتاب دائمی خواهیم داشت که برای سرعت گرفت ماهواره تا حد سرعت ذرات آلفا خروجی از اگزوزش کافی خواهد بود یعنی 5 درصد سرعت نور یا 15 هزار کیلومتر در ثانیه(یا علی!) اگر از فویل رادیم استفاده کنیم تقریبا 1400 سال برای رسیدن به این سرعت وقت خواهیم داشت.


هدف نهایی اینکه این دستگاه به آخرین سیاره کشف شده منظومه شمسی بره یعنی "اریس" اونجا عکس بگیره با لیزر هم بفرسته زمین. البته بحث ارتباط با زمین خیلی بحث خفن سنگینیه ولی یه روشی هست که به تلفن نوری بل مشهوره. توی این روش از نور خورشید و یه آینه که می لرزه برای ایجاد ارتباط استفاده میشه اگه بتونم از خورشید خانم برای ارتباط با زمین کمک بگیرم دیگه میدونم ماهواره مشکلی برای ارتباط پر قدرت با زمین نخواهد داشت حتی حرارت مورد نیاز ترموالکتریک ها هم تا مسافت بیشتری قابل تامینه و خود دستگاه هم از تشعشات و غیره حفظ میشه.


به علاوه با آینه میشه تصاویر خیلی پر وضوح تری گرفت. تنها مشکل استفاده از یک نوع آینه جمع شونده و سبکه که در مواقع نیاز بشه باز و بسته اش کرد و آزادی زیادی برای تنظیم شدن داشته باشه. پیشنهاد من استفاده از فویل آلیاژ نیکل تیتانیم هست که به آلیاژ حافظه دار مشهوره می باشد که بر روی یک سمت آن لایه ای از نقره یا آلومنیوم کشیده شده باشه.


این آینه به خصوص میتونه بر روی زمین بسته و جمع بشه و تو فضا به کمک حرارت خورشید یا انرژی برقی(اهمی،لیزری و القایی) و حتی گرمای رادیوایزوتوپ پیشرانه گرم و باز بشه. حال اگر این آینه، سهموی باشه(شبیه دیش بشقابی های روی پشت بوم) عملا یه ذره بین خواهیم داشت که از چند هزار وات(از زمین) تا چند صد وات(نزدیکی های مشتری) حرارت رو در نقطه مورد نیاز ما متمرکز کنه.این اعداد رو تازه برای دیش یک متر مربعی تخمین زدم.

اینو داشته باشین تا شماره 2 این داستان رو بدم بیرون.

میخوام برم فیزیک هسته ای

سلام ببخشید این چند وقته نبودم یکم حالم گرفته بود بابت یه سری از مسائل شخصی و نشد به وبلاگ برسم. آقا ما با این ریاضی جبری خراب مون تصمیم گرفتیم بریم فیزیک هسته ای لیسانس بگیریم. اینجوری هم که فهمیدم حسابی ذوق کش می کنن و کلا کمتر از 15 واحد فیزیک هسته ای قراره بخونیم. حس جودی ابوت رو دارم که ظرف بیسکویت رو جلوش میزاشتن میخواست بخوره دستش رو قلم می کردن خیلی ظلمه به خدا. تصمیم من برای رفتن به این رشته به دو دلیله. اول برای این بود که از الکترونیک تغییر رشته دادم و بعد از یک سال تحصیلی پر مشقت (که هنوز هم تموم نشده ) برای گرفتن پیش دانشگاهی گذروندم دلم میخواست بهترین رشته ای که به فکرم میرسه رو برم. از اونجایی که علاقه زیادی هم به انرژی و پیشرانش دارم دیدم بهتره به سمت فیزیک هسته برم که دق و دلی تمام این سال های دوری از دانشگاه و درس رو دربیارم.دومین دلیلم این بود که بتونم چند تا نظریه و اختراع مرتبط با این رشته رو هم با حمایت دانشگاه ثبت و افشا کنم. فکر می کنم انرژی هسته ای تنها راه بشر برای دست یابی به اهداف بلند پروازانه خودشه و تبدیل ماده به انرژی میتونه رویای بشر رو برای مدیریت کیهان میسر کنه. من به شخصه از مفاهیم فیزیک هسته ای خوشم نمیاد اما چون به استعداد های نظری که در خودم دارم معتقدم میدونم به لحاظ درک و فهم با مفاهیم این رشته به راحتی کنار خواهم آمد و حتی می توانم برخی از مفاهیم را اصلاح هم بکنم. البته من فلسفه خودم رو دارم و از مکتب پوزیتیویسم و رئالیسم استفاده نمی کنم. میدونید اعتقاد دارم که رئالیست بودن باعث کورکورانه جلو رفتن میشه و پوزیتیویست بودن باعث کند شدن حرکت محققان می شود. فلسفه من بر دو اصل استواره:

1- استعداد های افراد ضامن انتخاب های درست آنها می شود.

2- هیچ نظریه اشتباهی وجود ندارد چون تئوری ها همگی بر اساس شواهد به وجود می آیند و سعی در توصیف دقیقتر یک پدیده را دارند.

استعداد افراد بدین جهت باعث انتخاب درست شان می شود که سیستم عصبی آنها در حوزه مشحص فیلتراسیون(هنجار سازی) مناسب تری برای گذر اطلاعات فراهم کرده و در نتیجه محیط آزمایش مناسب تری نیز توسط این افراد پیش بینی می شود. اگر هم توجه کنید در طول تاریخ افرادی توانستند نظریه های دقیقتری بدهند که آزمایش های مناسب تری طراحی کرده اند.از آنجا که طراحی ابزار های آزمایش مستلزم طراحی توابع مناسب در فکر ماست و هر کدام از افراد ذاتا به بخشی از علم ریاضی تخصص دارند بنابراین استعداد افراد نقش میسری در انتخاب درست آنها خواهد داشت. صحبت نهایی من این است که اگر ما به جای بسیج کردن افراد زیادی، برای یافتن جواب سوالات با تکیه بر مکتب اثبات گرایی، از افرادی استفاده کنیم که در آن حوزه استعداد ذاتی دارند، می توانیم گام های سریع تر و مطمئن تری جهت رسیدن به اهداف مورد نظر خود برداریم.

مهمترین جنبه استفاده از افراد با استعداد در محیط کاری کاهش هزینه های استقراگرایی و تکیه هرچه بیشتر به استنتاج گرایی است.

خب زیاد حرف زدم بچه ها برام دعا کنید بتونم رشته ای رو که براش تلاش کردم برم.

موفق باشید.