دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق
دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق

از خودم گله دارم...

چه بد... همه کارام رو با هیجان و کنجکاوی شروع میکنم و با دلسردی ازش فرار!همه کارام اینجوری شدن هیچ اراده ای برای تمام کردن هرآنچه شروع کردم درونم نمی بینم.از طرفی بازم دوست دارم کارای جدید رو تجربه کنم و از طرف دیگه نگاه که به گذشته میکنم هزاران کار تموم نشده دارم که هر روز دارن به لیست شون اضافه میشه...


شاید بگین من آدم کاملی نیستم شایدم بگین ایراداتم تنبلی و غیره است خودمم نمیتونم بفهمم دردم چیه همینو میدونم که الان تو یکی از کارگاه های دانشگاه مون نشستم و با اینکه هزار تا کار برای انجام دادن هست ، پای کامپیوترم و به در حین گوش دادن به آهنگ،وبلاگم رو میخونم و ویرایش میکنم.راستی اینو به کسی نگین یه رازه دارم فیلم ثور 2 رو هم دانلود میکنم دوبله است خخخخخ بلاخره اینترنت دانشگاه بیکار باشه بیت المال حروم میشه:)...


گله من از خودم اینه که چرا انقدر بی ایمان و کافر شدم! نه به خدا و مقدسات بلکه به توانمندی انسان در انجام دادن کارهای سنگین و بزرگ یا سرنوشت ساز.یادمه تو دوران نوجوانیم که میخواستم برم سرکار مثل تعمیرات موبایل و سیم کشی ساختمان و غیره چون قبلش هیچ تجربه و درکی از موضوع نداشتم و بدتر از همه روابط عمومی نسبتا بدی با مردم داشتم (و دارم) یه ترس عظیمی سر تا پامو میگرفت.این ترسی که میگم از اوناست که شتاب منفی رو به صورت دایمی بهتون وارد میکنه.دقیقا همون نیروی منفی که موقع کوه نوردی تجربه می کنین.


هر کار کوچکی برام بزرگ و عظیم میشه و وقتی می بینم بعد از این همه رنج تازه یک درصد شو انجام دادم اشکم درمیاد. مشکلات دیگه ای هم دارم مثلا عدم تمرکز و عدم برنامه ریزی معمولا هم برای کارایی که میخوام انجام بدم زیاد مشاوره نمیگیرم.آدم صبوری هم نیستم و تا دلتون بخواد بی خیال و راحت ام چون حتی اونقدر تمرکز ندارم که مشکلاتم یادم بیاد! بنظر شما من باید چیکار کنم؟ بار ها از صفر شروع کردم اما ختم ماجرا همینجاست که گفتم.البته اینم بگم اهل دود و دم و نوشیدنی و غیره نیستم. خوشحال میشم نظراتتون رو بخونم.میدونم که هرچی که بگین برام انر‍‍ژی سازه و امیدوارم میکنه.پیشاپیش ممنونم.