گویم بُرنا تنی سرخم میراث باغبان؛ گویند سرخی نیلوفر مرداب را که خریدار؟
گویم عطرم، توصیف زیبای بودنم؛ گویند عطر فشانی تو همچون آرزوست؛
گویم مرا کود و آب گران حرام؛ باران و خورشیدم صلب نکنین!
گویند کود و آب تو برما بقاست، باران و خورشید سهم بیشه زارهاست!
هرآنچه زیاد تر، نادیده شود، ارزش طلا،پادشاه ثروت چه داند؟
باشد همان لجن فروش بادید؛ خراب کاری بهر آبادی بنمایید!
خدای به زیر زمین یابید، میوه در زمین، ریشه در هوا دوانید!
گر پایانی بود پوسخندی زنید؛گرنه پوسخند زدن به گبر، آرزوست...