دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق
دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق

یه ایده راجع به پیشرانه پالسی پلاسمایی...

همانطور که میدونید سیستم رانشگر پالس پلاسمایی یه چیزی بین لامپ فلورسنت و ریل گان هست که تفلون PTFE رو با یه اسپارک تصعید میکنید و به فاز پلاسما میبرید و با یه اسپارک بزرگتر بهش حرارت میدین تا  فشارش بره بالا. این فشار بالا در خروجی تبدیل به سرعت میشه تا رانش تولید کنه. 


میدونید که میزان ذرات یونیزه در حجم پلاسما، میزان رسانایی اونو تعیین میکنه و درصد ذرات یونیزه در پلاسما 20 هزار درجه کلوین ما حداکثر 5 درصده. هرچه رسانایی سیال بره بالا راندمان هم میره بالا و بهتره روش کار کنیم. اگه راجع به ژنراتور مگنتوهیدرودینامیک تحقیق کرده باشید اونجا به شیوه بذرپاشی پتاسیم و سدیم و دیگر عناصر قلیایی خاکی رسانایی پلاسما رو افزایش میدن. ایده ام اینه که به جای استفاده از تفلون PTFE خالی از کامپوزیت PTFE و نانوذرات پتاسیم استفاده کنیم. 


البته من خودم داخل PTFE چندتا سوراخ کوچیک با Cnc ایجاد میکنم و میدم تو خلا کامل چندتا میله یا سوزن از جنس پتاسیم خالص درونش جاسازی کنن.فکر میکنم در کنار همدیگه راندمان رو افزایش میدن و احتمالا میزان رانش ایجاد شده رو چند برابر میکنن.

اتفاق = تنوع

ما ایرانیا به هر رویدادی ریز و درشتی که در محیط مون رخ میده میگیم اتفاق و همین کلمه دید مارو به زندگی، زیر و رو کرده. به عنوان مثال ما برای اتفاق دو رویکرد داریم، اتفاقات خوب و اتفاقات بد و کل زندگی رو تلاش میکنیم اتفاقات خوب به قلب و روح ما جلا بده. 

مسئله اینجاس که این دسته بندی ها به واسطه اشباع شدن ما عاقبت باعث یک نواختی زندگی و افسردگی مون میشن.

اگر بخواهید به این نوع نگاه به زندگی ادامه بدید باید افسردگی رو به عنوان یکی از میوه های اون قبول کنین.

طبق تجربه من از زندگی، همیشه خدا تلاش کرده که تا وقتی در این دنیاییم تنوع ها رو به ما تحمیل کنه. حتی تنوع ها رو تا حد امکان عمیق و قابل تفکر کرده تا به اندازه کافی برای ما جذاب بشن.

اگر ما با تمام موانع فکری که جلومونه قبول کنیم که اتفاق رو = تنوع قرار بدیم، دید سیستمی تری به زندگی شخصی و اجتماعی پیدا میکنیم. از هر رویداد جدیدی برای فراموشی رویداد های گذشته کمک میگیریم و چه خوب و چه بد از برخوردش با زندگی مون استقبال میکنیم.

چرا مهندسی اختراع باید به عنوان شغل شناخته بشه؟

در این پست بهتون میگم چرا؟ اگه توجه کنین خود لفظ مهندس مخترع برای خیلیا کلمه تازه ای هست چون اصلا در دانشگاه همچین رشته ای تدریس نمیشه. 

بعدشم هیچ نوع بیمه ای از قبیل تامین اجتماعی،نیروهای مسلح و غیره هم نصیب افرادی که مخترع هستند نمیشه چون اصلا در وزارت کار شغلی به نام مهندسی اختراع به وجود نیومده.درنتیجه نه سابقه کاری و نه بازنشستگی!  

همه اینا دست به دست همدیگه میده تا نتونیم انگیزه ای برای درست کار کردن، بهینه رفتار کردن و مثبت بودن داشته باشیم. تاکنون هرچه اختراع و مخترع و حرکتی هم بوده،  خود جوش و با هزینه های مالی و جانی و روانی برای مخترع بیچاره بوده. خیلی جای تعجب هم نداره که هرچی بودجه برای نوآوری کنار گذاشته میشه انقدر بی بازده و غیر مسئولانه خرج میشه. 


اگر مهندسی اختراع به عنوان یک شغل شناخته بشه بعدش در دانشگاه های کشور رشته های مختلف با مواد درسی مختلفی برای تربیت علمی درست این افراد به وجود میاد. بازار کار برای این افراد به وجود خواهد آمد و اشتغال زایی خواهد شد. بیمه ها میتونن رو این افراد سرمایه گذاری کنن تا ریسک کارهایی که میکنن کاهش پیدا کنه و ممکلت به سمت تولید ملی و صادرات پیش میره. 

حتی میتونیم به جای صادرات محصولات فیزیکی حداقل مثل خیلی از کشور ها به صادرات ایده و پتنت روی بیاریم. میزان ثروت آوری که فروش ایده و اختراع میتونه به چرخ مملکت بیاره بر هیچ کس پوشیده نیست. همین ثروت ها میتونه باز ایجاد شغل کنه و سرعت پیشرفت رو ببره بالا. 

مخترعانی که این کارا رو میکنن همه شون دید سیستمی به محیط و آینده خواهند داشت پس اعتماد کنین. لطفا در صورت امکان این پست رو share کنین.باتشکر.