دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق

دست نوشته های یک علاقه مند به علم...

مجموعه مقالات تحقیقی یک مخترع و محقق

نسخه جدید چطور ایده پرداز ماهر بشیم!

امروزه که تو دانشگاه دارم کار میکنم با نسل های جدید تر که میخوان ایده پرداز و مخترع بشن مواجهه میشم. راحت بهتون بگم امیدوارم ناراحت نشید اما خیلی از مرحله پرت تشریف دارید! 

مشکل این نیست که چیزی نمیدونن ؛ مشکل اینجاست که میخوان با تکیه بر کتب درسی معجزه کنن. تقریبا همه افرادی که دیدم شدید از تحقیق و پژوهش دورند و با همون ذهنیت (چون سواد شو ندارم پس نمیتونم) اومدن جلو و حسابی دارن وقت شونو تلف میکنن.خنده داره ولی زمانی که بهشون میگم برا تحقیق راجع به مسئله، 90 درصد به تحقیق های دانشگاهی و ده درصد کتب و افراد متخصص و طراحی آزمایش تکیه کنید میگن نه ما 90 درصد به کتاب، 10 درصد به تحقیق های دانشگاهی و افراد متخصص و طراحی آزمایش تکیه میکنیم. این یعنی ما رسما هدف تولید علم رو گذاشتیم کنار و به ایستادن به زیر پرچم دیگران رضایت دادیم.شیوه من به شخصه برای تبدیل شدن به ایده پرداز تقویت رویا پردازی با تکیه بر مقالات کنفرانس های داخلی یا خارجی بوده.اگه شما این چالش و سختی رو قبول کنید خیلی زود میاد دستتون چطور باید با اصطلاحات علمی، قضایا و مشکلات و افرادی که در حل اون مسئله به نوعی همکار شما هستن برخورد کنید. یاد میگیرید همیشه رو لبه علم دنیا راه برید و تشنه شنیدن ایده های جدید یا حتی نکات کوچیک جدید بشید. 

از نظر من نسل های جدید تر فقط نیاز دارن اخلاق ها و آداب و رسوم و درکل اصولی که یه مخترع خوب میتونه رعایت کنه تا ایده اش "همه پسند" بشه رو یاد بگیرند.

ارزش آدما رو چطور بسنجم؟

اگه شمام مثل من هستید حتما به این موضوع دائما فکر میکنید. این فلان دوست یا فلان دختر یا فلان همسر ارزش داره کنارم باشه؟ آیا اصلا این مملکت آدماش ارزش دارن وقتم رو حرومش کنم؟ 

سوال سخت و صد البته به جایی هستش میدونید چون بلاخره یه جای کار باید دست از دویدن و فرار کردن و استرس کشیدن و سعی و تلاش برداشت و پرسید چرا؟ 

پیش از قضاوت راجع به دیگران یا هر چیزی همیشه باید مراقب رعایت عدالت راجع بهشون بود چون اگه ما درست قضاوت نکنیم چه فرقی با یه جاهل بی خبر از همه جاداریم؟ قطعا عدل نداشته باشیم حرف ما هیچ ارزشی نخواهد داشت و در نتیجه هر چقدر هم که بخوایم روی قضاوت مون عمیق تر مطالعه کنیم هم فکر برای انتشارش پیدا نمی کنیم. 

ارزش کلام رو هیچ وقت دست کم نگیرید! یه کلام درست میتونه آشوب درون خیلی از افراد رو آرام کنه. مثلا من خودم خیلی به دخترای جامعه مون فکر می کنم اینکه چقده افسسار گسیخته و شیطون شدن! جیگر شونو خام خام بخورم. اینکه این دخترا چطور قبل ازدواج هر کاری که دلشون بخواد میکنن و بعد با هزار دوز و کلک خاک بر سر داماد محترم میکنن تن منو میلرزوند.


ولی تو کلاس دانش خانواده که بودیم استاد بعد کلی حرف که راجع به مضرات رابطه آزاد زد به مبحث شیرین ازدواج موقت رسید که بسیار به دل همه نشست ؛).این موضوع خیلی فکر منو به خودش مشغول کرد چون قطعا هیچ کدوم از ما جوون ها برای بار اول هیچ وقت راضی نمیشیم با یه دختر که قبلا ازدواج موقت کرده ازدواج کنیم! 


همه ما جلزوولز میکنیم که آی دختر اگه دست بخوره بهش ارزشش فلان میشه و بیسان میشه. درحالی که از نظر اسلام دختری که قبل از ازدواج به صورت موقت با مرد دیگه ای ازدواج کرده باشه هیچ از ارزشش(طهارت و پاکدامنی اش)کم نمیشه! 

از اون روز که به این کشف مهم رسیدم یکی از جلزوولز هام کم شده و راحتر از قبل به بودن و ازدواج  با جیگرای مملکت ام تفکر میکنم. عاشق تک به تک شونم و دستاشونو از دور میبوسم...

لَخت بودن... مسئله یا ویژگی ایرانیان؟

هر وقت دور هم جمع می شیم غیر ممکنه بحث اجتماعی پیش بیاد و جمع راجع بهش خوش بین باشه. اگر هم کسی بخواد برخلاف آنچه جمع قضاوت میکنه اظهار نظری کنه با جملاتی مانند " اشتباه میکنی" و "حرفت نا پخته اس " و غیره مواجهه میشه. 

میدونید تا اینجا که بزرگ شدم و تو این مملکت زندگی کردم متوجه شدم مردم ایران فوق العاده نسبت به تغییر لَختی از خودشون نشون میدن. لَختی یعنی مقاومت نشان دادن به تغییر مسیر که قانون اول نیوتون هم هست. لَختی زیاد مردم ایران نسبت به تغییر رو میشه به دو شیوه تفسیر کرد!


 اول دید منفی هست که لَختی رو مشکلی ریشه در جهل ایرانی میدونی و دید مثبت که اون رو ویژگی این مملکت در نظر میگیره. خب طبعا دید اول برای یه مسئول تصمیم گیرنده یعنی آخر راه و بن بستی از جنس پارادیم منطقی چون تنها راه رفع جهل رو فرهنگ سازی و صبور بودن میدونی.

اما مورد دوم که میخوام توضیح اش بدم حاصل بررسی و تحلیل های جدی خودمه. بنظرم بعد از یه سری سعی و خطا میدونم چطور باید از این ویژگی به نفع تغییر استفاده کرد.ببینید لَختی زیاد یعنی نیروی زیادی برای تغییر احتیاجه و ویژگی دونستن این مسئله یعنی بیاید برنامه ریزی کنیم جهت تولید این نیروی بزرگ! 


یکی از بهترین روش ها برای تولید این نیروی بزرگ بنظر من تولید حجمی عظیم اطلاعات و استفاده از نخبگان برای تولید پارادیم های همه پسند هست. یعنی ما بیایم تمامی نظرها و عقاید رو با دید "هم افزایی" اطلاعات بشنویم و بنویسم سپس با حجم عظیمی از اطلاعات گردآوری شده نخبگان رو تحت فشار بزاریم که پارادیم همه پسندی رو از این اطلاعات تولید کنند.


با این روش کلیدی بسیاری از مشکلات میتوان حل کرد شما هر مثالی هم که بزنی مهم نیست چون ابزار قدرت مندی در اختیار داری.لَختی بزرگ و نیروی بزرگ میتونه راه مناسبی برای رشد ایران و ایرانی در نظر گرفته بشه.